هدف- هدف از اين مقاله طرح اين مساله که آيا مديريت دانش (KM) مي تواند راهي براي پرورش رضايت شغلي باشد و همچنين بررسي مي کند که چگونه مديريت دانش مي تواند رضايت شغلي کارکنان فردي را افزايش دهد.
طراحي / روش شناسي / رويکرد - مدل نظري در مورد روابط بين پنج جنبه مديريت دانش (کسب دانش، تسهيم دانش، ايجاد دانش، تدوين دانش و حفظ دانش) و رضايت شغلي پيشنهاد شده است. سپس از لحاظ تجربي با تحليل حداقل مربعات جزئي مدلسازي معادله ساختاري يک مجموعه داه نظرسنجي از 824 مشاهده را تست کرده که از اعضاي سازمان شهري فنلاند جمع آوري شده است.
يافته ها - وجود فرايندهاي مديريت دانش در محيط کار بطور قابل توجهي با رضايت شغلي بالا مرتبط است. تسهيم دانش بين سازماني بنظر يک فرايند کليدي مديريت دانش است، که رضايت شغلي فرد را در اکثر گروهها کارکنان افزايش مي دهد. بطور جالب، رضايت شغلي مبتني ببر دانش با عنوان عملکرد ويژگيهاي شغلي متفاوت است.
استدلالهاي عملي- مديريت دانش تاثير قوي بر رضايت شغلي کارمند دارد و بنابراين مديران اجراي فعاليتهاي مديريت دانش در سازمانها خود را نه تنها به خاطر بهبود عملکرد دانش کارمند بلکه براي بهبود رفاه خود در کار توصيه مي کنند.
اصالت / ارزش - اين مقاله به ارائه دانش حاصل از تتيجه مديريت دانش مي پردازد که در تحقيقات قبلي در مورد رضايت شغلي فرد کشف نشده بود. همچنين، مفهوم دانش را به مرحله بعدي مي برد که در آنجا تاثير روشهاي مديريت دانش با عنوان يک پديده مناسب بجاي يک موضوع زمينه اي و مشروط کشف نمي شود.