در تعريف لغوي ارزش مي توان گفت که هر آنچه که مفيد، خواستني يا تحسين کردني است براي شخص يا گروه و براي آنها داراي ارزش است(صانعي، 1392). در واقع مي توان گفت که ارزش از بنيادي ترين عوامل در تبيين انديشه، عمل يا اعمال فرد و هم چنين شکل گيري حيات اجتماعي است . براي همين ارزشها معيارهايي هستند که به فرهنگ کلي و جامعه معنا مي دهد(نيک گوهر،1387). همچنين در تعريف اصطلاحي ارزش مي توان گفت که اصولا انسان ها همواره ايده هايي درباره آنچه که خوب يا بد، مناسب يا غير مناسب و ضروري و يا غير ضروري است داشته اند . به اين گونه ايده ها ارزش گفته مي شود و هنگامي که اين ارزش ها در نظامي از معيارها و ملاکها، براي ارزيابي ارزش اخلاقي و شايستگي رفتار، سازمان دهي مي شوند يک نظام ارزشي را پديد مي آورند(فولادي و بختياري، 1390). پس ارزش ها، نظام هاي نمادهايي که در قالب ايده هاي انتزاعي اخلاقي مربوط به خوب و بد، مناسب و نامناسب، درست و نادرست سازماندهي شده اند، مي باشد. ارزش ها بدليل عام بودن و انتزاعي بودن وضعيت هاي گوناگون را فرا مي گيرند. از خصوصيات و مشخصات ارزشها مي توان به موارد ذيل اشاره کرد:
1- ارزشها ميان مردم مشترک اند و شمار کثيري از افراد درباره اهميت آنها به توافق رسيده اند (وفاق اجتماعي)
2- ارزشها با عواطف همراه اند. اشخاصي براي صيانت